سخته؟

ساخت وبلاگ
جاناتان متحیر گفت: سر در نمی آوردم چرا توی این دنیا هیچ کاری سخت تر از این نیست که پرنده ای را متقاعد کنیم که آزاد است و می‌تواند این واقعیت را به خودش ثابت کند، به شرط آن که کمی برای تمرین و تلاش وقت بگذارد! چرا باید آنقدر دشوار باشد؟ پ.ن: طرح کلی داستان تصمیم‌گیری بر سر یک دوراهی است: ماندن و رکود یا رفتن و صعود، داستان مرغ دریایی‌ای که نمی‌خواهد مثل بقیه مرغان دریایی زندگی کند، می‌خواهد تندتر و بالاتر پرواز کند. اما هم نوعانش تغییر را دوست ندارند و او را از جمع خود می‌رانند. اما به راستی، جاناتان تنها مانده است یا مرغانی که او را راندند؟ پ.ن۲: شاید براتون جالب باشه که کتاب، هدیه ی اعتکاف بود... یه هدیه ی کاملا مرتبط با موضوع #معرفی_کتاب #جاناتان_مرغ_دریایی #ریچارد_باخ #کاوه_میرعباسی ۰۱/۱۲/۰۶ ۱ ۰ راهی به سوی نور سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 86 تاريخ : جمعه 19 اسفند 1401 ساعت: 15:57

از آن بالا بالا ما را انداختند پایین آقا! تاریک بود چه جور، آن پایین را می‌گویم. چشم، چشم را نمی‌دید. مثل اتاقی که تاریک باشد. نه، مثل شب رودخانه‌. غلیظ، دست که می بردیم جلو، دستمان توی تاریکی گیر می‌کرد. حتی دستمان را هم نمی دیدیم. موج های تاریکی شر شر می‌ریختند روی هم! ترسیده بودیم آقا، چه جور! خالی بود. دور و برمان را میگویم. هیچی نبود. نه چیزی که بشود گرفت، نه چیزی که بشود رویش ایستاد، نه چیزی که بشود به آن تکیه کرد.  حتی زیر پاهایمان هم خالی بود. آقای خوبی ها، ما خیلی تنها بودیم. صدای ناله های همدیگر را می شنیدیم؛ ولی هر چه دست می‌کشیدیم هم را پیدا نمی‌کردیم. دست هایمان را جلو نگه داشته بودیم و کورمال کورمال دور خودمان می چرخیدیم و دنبال چیزی می گشتیم که نبود! بعد صدای شما آمد، از پشت تاریکی. اول گفتید: «سلام» ! نمی‌دانید چه حالی شدیم. از وقتی از بالا افتاده بودیم کسی به ما سلام نکرده بود. صدایتان خیلی آشنا بود، اما هرچه فکر کردیم یادمان نیامد کجا قبلاً شنیده بودیم. گفتید: «من اینجایم، اینجا تاریک نیست! من فانوس دارم!» دلمان غنج رفت. داد زدیم: کجا، کدام طرف؟  گفتید: «یک قدم جلوتر» از ذوق جیغ کشیدیم. یک پایمان را بلند کردیم که بگذاریم جلوتر!یک دفعه گیج شدیم. ما مدت ها بود داشتیم می چرخیدیم. حالا دیگر یادمان نمی آمد که اول به کدام جهت آمده بودیم، قبل از آن که آنقدر بچرخیم! اصلا یادمان نمی‌آمد. پای بالا رفته را به کدام طرف باید زمین می گذاشتیم که اسمش جلوتر باشد؟  نمی‌دانستیم. گفتیم شاید دور بعدی معلوم شود. باز چرخیدیم... این ها را  یادتان هست که؟خب حالا یک مطلب کوچک: ما هنوز همان جاییم آقا! در همان حال! داریم می‌چرخیدم تا شاید دور بعد بفهمیم. عجیب است، سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 145 تاريخ : جمعه 19 اسفند 1401 ساعت: 15:57

گفت: فقیرم. گفتند: نیستی.  گفت: فقیرم! باور کنید.  گفتند نه! نیستی. گفت: شما از حال و روز من خبر ندارید.  و حال و روزش را تعریف کرد. گفت که چقدر دست هایش خالی است و چه سختی هایی شب و روز می کشد. ولی امام هنوز فقط نگاهش می کردند.  گفت: به خدا قسم که چیزی ندارم.  گفتند: صد دینار اگر به تو بدهم حاضری بروی و همه جا بگویی که از ما متنفری؟ از ما فرزندان محمد(صلی الله علیه و آله). گفت: نه! به خدا قسم نه. - هزار دینار؟ - به خدا قسم نه. - ده ها هزار؟  -نه باز دوستت خواهم داشت. - گفتند: چطور می گویی فقیری وقتی چیزی داری که به این قیمت گزاف هم نمی فروشی؟ « چطور می گویی فقیری وقتی کالای عشقِ به ما، در دارایی تو هست؟» - ترجمه آزاد از امالی، ج۷,ص۱۴۷  روایت مردی که خدمت امام صادق(ع) رسید- ❤️تو تنها دارایی ما هستی پر از برکت... عیدتان مبارک سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 69 تاريخ : جمعه 19 اسفند 1401 ساعت: 15:57

قدرت، اقتدار، مشروعیت، قانون، دولت، حکومت، حاکمیت، عدالت اجتماعی، آزادی و... از مفاهیم بنیادینی هستند که در فلسفه سیاست زوایای مختلف آن‌ها روشن می شود و ارتباط میان این مفاهیم نیز در آن تبیین می گردد. در نهایت، تحلیل صحیح، دقیق و جامع مفاهیم، ما را به مجموعه ای از احکام و قواعد رهنمون خواهد کرد، که یکی از وظایف فلسفه سیاست یافتن توجیه منطقی و عقلانی برای آن‌هاست. پ.ن: خیلی وقت ها عدم فهم ما از چنین واژه های مهمی، اشکالاتی رو در ساختار سیاسی مون ایجاد می‌کنه... #فلسفه_سیاست #قاسم_شبان_نیا #طرح_ولایت ۰۱/۱۲/۰۵ ۰ ۰ راهی به سوی نور سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 77 تاريخ : شنبه 6 اسفند 1401 ساعت: 17:12

می دونم مُرده! خیال می‌کنی حواسم نیست؟ ولی هنوز می ‌تونم دوسش داشته باشم، نمیتونم؟ چون یکی مرده دلیل نمیشه که دیگه دوسش نداشته باشی... مخصوصاً اگه هزار بار از جماعت زنده بهتر باشه. پ.ن: ارائه تصویری از زندگی یک پسر نوجوان در آشفتگی های زندگی اش در آمریکا و درگیری های اجتماعی روزمره اش... پ.ن۲: به  صورت کتاب صوتی گوش کردم در مسیر رفت و آمد به محل کار:) پ‌ن۳: زندگی یه نوجوان رو روایت میکنه، اما کتاب مناسب سن نوجوانی نیست #معرفی_کتاب #ناتور_دشت #جی.دی_سلینجر #آراز_باسقیان ۰۱/۱۲/۰۵ ۰ ۰ راهی به سوی نور سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 84 تاريخ : شنبه 6 اسفند 1401 ساعت: 17:12

مدیر مدرسه میگفت داشتن چشم و ندیدن زیبایی، داشتن گوش و نشنیدن موسیقی، داشتن شعور اما تشخیص ندادن حقیقت، و داشتن قلبی که هرگز برانگیخته نمی شود و در نتیجه هرگز آتشی به پا نمی کند، برای انسان امری وحشتناک است... پ.ن: همیشه یکی از آرزوهام تأسیس یه مدرسه بود یا هست! با خواندن این کتاب فکر کردم چقدر دلم میخواد مدرسه ام شبیه توموئه باشه #معرفی_کتاب #توتوچان_دخترکی_آن_سوی_پنجره#تتسوکو_کورویانگی #سیمین_محسنی ۰۱/۱۲/۰۵ ۰ ۰ راهی به سوی نور سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 83 تاريخ : شنبه 6 اسفند 1401 ساعت: 17:12